دیونه بازی های من

ساخت وبلاگ

..سلام..بازم اسفند ماه شد و دیونه بازی های من شروع شد...همیشه همینطوری بوده ..همینکه باد اسفند به صورتم میخوره حال و هوای بچگی میادو وجودمو تسخیر میکنه...همش دنبال یه راهی می گردم که برگردم به اون روزا حتی اگه دروغی و مجازی باشه..حتی دلیل نوشتن این وبلاگم همین بود و شروعش اسفند ماه...دیروز این دیونه بازی باعث شد برم کارتون  بچه خرس های قطبی را دانلود کنم  و ببینم..تا یه جورایی ارضا بشم..کمی خوب بود ولی سیر نشدم..تا اسفند وعید تموم نشه همینم...این حال و هوای عید چی به سر ما بچه های قدیم آورده نمیدونم..فقط میدونم دلم شادی عید میخواد..شادی تعطیلی ..شادی شرینی عید..شادی مهمونی رفتن ..ولی افسوس همه چی عوض شده..دیگه هیچکس مهمون دوست نداره..هیچکس با لباسهای نو عیدش نمیاد تو کوچه پز بده..دیگه کارتونهای قدیمی رو تلویزیون پخش نمیکنه..اصلا اینقدر سی دی و کارتون زیاد شده دل آدمو میزنه..هر چند کارتون های امروزی اصلا شباهتی به کارتونهای زمان ما ندارن شدن یه مشت آشغال..دلم یه نمره بیست میخواد  که بدوم برم خونه نشون مادرم بدم..دلم یه اسکناس دو تومنی کاغذی تا نخورده میخواد با اون بوی اغوا گرش..دلم بوی عود میخواد عود که یاد آور عیده..دلم یه دوست صمیمی میخواد که باهاش برم بیرون بگیم و بخندیم...دلم مادر بزرگ میخواد که باشه و قربون صدقه ام بره ..دلم خواهر بزرگمو میخواد که دیگه نیست...بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی ..بوی یاس جانماز مادربزرگ  ...با اینا زمستونو سر میکنم..دریغ و افسوس

|+| نوشته شده توسط علی اکبر در چهارشنبه یازدهم اسفند ۱۴۰۰  |

قاصدی از گذشته...
ما را در سایت قاصدی از گذشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koodaki-man بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 18:17