دلم عشق میخواهد

ساخت وبلاگ

دلم عشق میخواهد...از آن قدیـــــمی هایش را...
که از گره خوردن نگاهـــمان در امتداد یک کوچه ی کاهگلی اتفاف بیفتد.
از همان هایی که گونه ام از حرارتش ســــرخ شود...
از همان هایی که تــــــــو را شرمگین کند از ابراز کردنش...
از همان عشق هایی که در زمان آب برداشتن از سر چشمه بود..
خالــــص....پــــاک....بی ریــــا....
عشق هایی که از لذت ها سر چشمه نمیگرفت و سرچشمه جوشیدنش دلبود..
همان عشقی که باعث شود نگاهت را از من بدزدی و با یک دنــــیا شرم
سیب سرخی را که تازه چیده ای به دستم دهی...
ومن در دلــــــم قند آب کنم.....
سیب را گـــاز بزنم و به نشانه ی قبول کردنت به دستـــت دهم
و تو باقی اش را با لــــــذت بخوری و لبخندی کـــــودکانه تحویلم دهی...
بعد با خود حساب کنم وقتی که به خانه مان می آیی برای خواستنم.
چه رنگ لبـــاسی بپوشم که در نگاهت زیباتـــــر بیایم...
من دلـــــــم عشق میخواهد.....
از همان ها که در زمـــان آب برداشتن از سر چشمه بود..

|+| نوشته شده توسط علی اکبر در سه شنبه دهم مرداد ۱۴۰۲  |

قاصدی از گذشته...
ما را در سایت قاصدی از گذشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koodaki-man بازدید : 73 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 12:05