دلم میخواد زمان به عقب برگره..

ساخت وبلاگ

..امشب بیشتر از هر وقت دیگه دلم میخواد به گذشته برگردم...به خیلی وقت پیش...به زمانی که بچه بودم..اونوقتایی آرزوهام خیلی کوچک بودن...دلم میخواد دوباره سوار بر همون دوچرخه دسته بلندم کوچه های اطراف خانه را با فراق بال رکاب بزنم...دلم میخواد دوباره به خانه کودکی برگردم... شبها روی پشت بام کاهگلی بخوابم و به ستاره ها خیره بشم...ای کاش میتونستم توی اسمون ابی کودکی پرواز کنم...دوباره به دبستان برم....دوباره توی کوچه تیله بازی کنم...بدون فکر فردا...بازم با دخترای همسایه خط خط بازی کنم...بارانهای سیل آسا و برفهای سنگین رو ببینم....فراموش کنم که غم غصه ای هم هست...بازم نخ ماشین پلاستیکی رو بگیرم و راه بیفتم تو کوچه ها...بازهم برای رفتن به خیابان از پله های سنگی کوچه سعدی عبور کنم...بازم با خواهر کوچکم زیر درخت چنار دکان عمو فتح اله نوشابه کانادا بخورم...بازم لباس عید بخرم...بازم با یه سینی شکسته در کوچه سرازیر کنار خونه سر بخورم.. بازم به مدرسه برگردم پیش همکلاسی ها و معلم مهربان خانم سلیمی با اون صدای مخملیش و سیر دل تماشاش کنم......بازم ...ولی افسوس که فقط یکبار میشه زندگی کرد..

قاصدی از گذشته...
ما را در سایت قاصدی از گذشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koodaki-man بازدید : 123 تاريخ : يکشنبه 28 آبان 1396 ساعت: 5:02