یک صندلی و دونفر...

...گاهی که به گذشته ها فکر میکنم میبینم اصطلاحات، اسامی، اشیاء و موضوعاتی مرسوم بود که امروزه برای خیلی ها کاملا غریبه و نامفهومه مخصوصا اصطلاحات عامیانه در شهر کرمانشاه...مثلا الان از یک دهه هشتادی بپرسی نخ چرخک چیه؟ حتما نمیدونه در حالی که اونموقع یک اصطلاح رایج بود...یا بلیط خط واحد..ویا کیوسک تلفن...بله اینها اسامی بودن که یه زمانی ورد زبان مردم بود ولی حالا خیلی ها براشون بیگانه اس...دیگه از این اشیاء و اسامی میشه از چراغ والور...پیت نفت...درپپسی...تاکسي های قرمز نام برد... اما یکی از عجیبترین موضوعات روز قدیما نشستن دونفر حتی زن و مرد در صندلی جلو سمت شاگرد بود. این مورد واقعا از موارد نادر تاریخ بود...وای که چه مصیبتها که از این فرهنگ غلط نکشیدیم...تاکسی ها و ماشین های مسافر کش عمدتاً پیکان بودن و اون وسط یه جعبه بود که محل خرد و ریزهای راننده بود اما شده بود صندلی!! ...حالا بعضی از راننده ها انصاف داشتن و اون وسط یه صفحه نرمی چیزی میگذاشتن بعضی هاشون آنقدر بی انصاف بودن که همون جعبه بود و خرد و ریز هاش و این اواخر دسته ترمز دستی بود و باید مینشستی روی دسته ترمزمن چندین بار به خاطر این قضیه دعوام  شد..بی انصافی اخه اینقدر که یه مسافر باید  مسافتی گاهی حتی تا  ده دوازده کیلومتر باید روی دسته ترمز دستی بنشینه(آخه پیکانهای جدید 1359 به بعد ترمز دستیشون اومده بود وسط) ... اغلب اوقات وقتی پایین می آمدم یک پام سر و بی حس بود و مدتی طول میکشید دوباره راه بیفتم..خصوصا این اواخر که ازدواج کرده بودم وقتی با خانم جایی میرفتیم  همیشه جای من روی اون مکان منحوص بود چون نمی شد که خانم رو بزارم وسط....البته من در این مورد خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که  علت اصلی این فرهنگ غلط ماشین های مسافر کش قدیمی بود... یادمه یه وقتی که بنز های 180 و یا 190 قدیمی در سطح شهر مسافر کشی میکردن صندلی جلو کاملاً یک تکه بود و به همین خاطر نشستن یه نفر دیگه اون جلو مشکل خاصی پیدا نمیکرد چون علاوه بر یک تکه بودن صندلی دسته دنده هم کنار فرمان قرار داشت و راننده لازم نبود برای عوض کردن دنده دست ببره توی لنگ و پاچه مسافر بخت برگشته!!!...چون گاهی که مسافر بغل دستی کمی چاق بود مجبور بودی بری سمت راننده و رانتو می گذاشتی کنار دنده! اینجوری دنده عوض کردن برای راننده سخت و دشوار می شد...حلاصه وضع به این منوال بود تا اینکه فکر کنم15آبان سال 1384  بستن کمربند ايمنی برای خودرو ها اجباری شد و همزمان با اون نشستن دو نفر روی صندلی جلو ممنوع شد و این فاجعه اجتماعی برای همیشه به تاریخ پیوست ..خداوند جزای خیر بده به کسانی که مصبب ای واقعه میمون بودن...برای من این اتفاق زیباتر و گرامی تر از فروریختن دیوار برلین برای آلمانی ها در سال 1989بود..

 

برچسب‌ها: یک صندلی و دونفر قاصدی از گذشته...